فلسفه و پیشینه لباس روحانیت | از قبا و لباده تا عبا و عمامه
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، بزرگان و عالمان دینی در طول تاریخ بنا به دلایلی بر پوشیدن لباس روحانیت اصرار داشتهاند که ازجمله مهمترین این دلایل میتوان به پیروی از سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) و عمل به روایاتی که بزرگان دین نقل کردهاند اشاره کرد، چنانکه پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «رکعتان مع المأمة خیر من اربع رکعات» و ارزش اقامه نماز با عبا را تأکید میکنند.
اصولاً به سبب موضوعیت داشتن و تأثیر خاص این لباس است که ملاحظه میکنیم دشمنان دین در برهههایی از زمان با اعمالی چون برداشتن عمامه از سر روحانیون، ممنوعیت پوشیدن لباس روحانیت، تحقیر و تمسخر آن و ترویج پوشیدن لباس یکدست، به مبارزه با این لباس و تخریب چهره روحانیت پرداختهاند.
هرچند این لباس محدودیتهایی را فرا روی روحانی قرار میدهد ولی با توجه و تأکید به برکات و نقش سازنده آن، میتوان انگیزه پوشیدن این لباس را در طلاب افزایش داد.
از سوی دیگر تردیدی وجود ندارد که امروزه برای یک روحانی، یا اصل قیام به وظیفه تعلیم و تعلم و ارشاد و هدایت مردم درگرو ملبس بودن به لباس روحانیت است یا دستکم ملبس بودن به این لباس زمینه قیام به وظیفه را برای او بسیار مساعدتر میکند؛ بنابراین امروزه نیل به بخش مهمی از آنچه در فضیلت «عالم» و «علماء» گفته شده درگرو آن است که طلبه لباس روحانیت را در برداشته باشد.
اما علاوه بر این لباس روحانیت فواید و برکات دیگری نیز در پی دارد، این لباس باعث تذکر ارزشهای اسلامی به دیگران و صاحب لباس میشود، کسی که این لباس را میپوشد به نحوی از راهی که انتخاب کرده دفاع میکند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام میدارد و این صراحت و شجاعت درنهایت موجب رسمیت و اعتلای آن اعتقاد میشود.
لباس روحانیت
لباس روحانیت یونیفرمی برای روحانیان بوده که در حقیقت معرف سمت و جایگاه فکری و عملی آنها در جامعه است تا شناسایی و دسترسی مردم به ایشان با سهولت بیشتری صورت گیرد. از آن جهت که از سویی این لباس شبیه به لباس پیامبر اکرم (ص)، ائمه اطهار (ع) و اصحاب صالح بوده و از دیگر سو دارای ویژگیهای مورد توصیه شرحاقالامی است بهگونهای که این لباس در طول تاریخ همواره از ارزش ویژهای برخوردار بوده و هست.
البته بدیهی است که صرف پوشیدن این لباس ارزش خاصی برای فرد دارنده آن ایجاد نخواهد کرد بلکه التزام فرد مزبور به اصول و قواعد مقتضی سمت روحانیت، تنها عاملی است که فرد دارنده لباس و خود لباس را توأماً دارای ارزش میکند. (1)
ضرورت و هدف
در مورد ضرورت و هدف تلبس روحانیان به این لباس میتوان به چند مورد اشاره کرد که در ذیل میآید:
1. تداعی و تذکر ارزشها برای صاحب لباس:
این لباس به دلیل پیوندی که با دین، رسول خدا و ائمه هدی (ع) دارد، تداعیکننده دعوت به خدا، اخلاق و معنویت است. این تداعی از سویی بهمنظور غفلت زدایی و ایجاد حالت توجه و تذکر در تربیت انسان ارزش فراوان داشته و از سوی دیگر منجر به جلب بهرههای معنوی و عنایتهای ویژه میشود.
طلبه با پوشیدن لباس روحانیت احساس مسؤولیت بیشتری درباره رسالت الهی خود پیدا میکند. او در این لباس خود را سرباز رسمی امام زمان (عج) مییابد و تمام رفتار و گفتارش را در منظر آن حضرت میبیند.
او میداند مردم از وی در این لباس به عنوان روحانی و الگوی اسلام و تشیع انتظارات بیشتری داشته و رفتار و گفتار او را به حساب اسلام و شیعه میگذارند و این همه انگیزه او را برای مراقبت در همه ساحتها، اهتمام بر خودسازی و تهذیب نفس و کسب دانش و معرفت بیش از پیش تقویت میکند. (2)
2. تداعی و تذکر ارزشها برای دیگران:
حضور یک روحانی در کسوت لباس روحانیت در میان جمع به معنای انبوهی از مفاهیم، اندیشههای اصیل، ارزشها و الگوهای دینی است که هر کدام از آنها در حیات طیبه انسانی بسی نقشآفرین و مؤثرند.
اصولاً پوشیدن لباس روحانیت خود نوعی تبلیغ و ارشاد و راهنمایی مردم به صورت صامت و خاموش است که میتوان آن را تبلیغ الگویی نامید. روحانی هنگامی که با لباس روحانیت در جامعه حضور مییابد به نحوی فریضه امر به معروف و نهی از منکر را احیا و مردم را به سوی خدا هدایت میکند.
3. اعلام آمادگی برای خدمات اجتماعی:
این لباس که لباس عالمان دین است برای ابلاغ پیام دین، دفاع از وحی و ایفای وظیفه سترگ تعلیم و تربیت زمینه ارتباطی همواری را پدید میآورد که در آن فضا انتقال پیام به سهولت امکانپذیر است.
لباس روحانیت لباس مبارزه با بدعتها و ضد ارزشها، حمایت از ارزشهای دینی، دفاع از مکتب تشیع و پاسداری از رسالت انبیاء است. روحانی با پوشیدن این لباس خود را در خط مقدم این مبارزه مییابد و به جهاد علمی و عملی میپردازد.
افزون بر این اگر ارتباط روحانی با مردم ارتباط مؤفقی باشد و به جلب اعتماد آنها بینجامد، علاوه بر بهرههای تبلیغی مستقیمی که از سخن او به مردم انتقال مییابد اثر مهم دیگری نیز دارد و آن جلب اعتماد مردم به دین و آموزههای آن و دفع و رفع پارهای از مفروضات نادرست و شبهات بیاساس است.
اگر روحانی بتواند مخاطب خود را به این وسیله به صنف روحانی خوشبین، وابسته و مرتبط سازد برد نهایی او بیشتر خواهد بود. دوستان با دیدن روحانیت در این لباس به خود میبالند و در خود اطمینان، اعتماد به نفس، آرامش و سربلندی احساس میکنند و دشمنان از دیدن او به غیظ و خشم میآیند که دراینباره باید گفت: موتوا بغیظکم (3).
کسی که این لباس را میپوشد به نحوی از راهی که انتخاب کرده دفاع میکند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام میدارد. این صراحت و شجاعت درنهایت موجب رسمیت و اعتلای آن اعتقاد خواهد شد.
راز مخالفت دشمنان با این لباس و سایر نمادهای ارزشی منسوب به دین در همین نکته نهفته است. پوشنده این لباس باید توجه داشته باشد که هرچند پوشیدن این لباس برکات و آثار ارزشمندی دارد ولی کوتاهی و کمکاری و بیتوجهی او در این راه نیز بیتوفیقی و آسیبهای فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. (4)
4. اعلام حضور اندیشه اصیل دینی:
این لباس اعلام موجودیت فرهنگ دینی در جامعه و نشانهای از حیات و حضور اندیشه اصیل حوزهای شیعی است. هرچه تعداد روحانی در جامعهای بیشتر باشد هویت روحانی در نظر آن موجهتر و دارای رسیمت بیشتر است.
اگر از جوانان یک محله چند نفر طلبه شوند با این انتخاب خود گزینه جدیدی پیش روی سایر جوانان نیز قرار دادهاند در مقابل اگر در منطقهای روحانیت به چشم نیاید یا نادر باشد، هویت صنفی روحانی در نظر مردم آن منطقه رسمیت نمییابد و هیچکس در انتخاب مسیر آینده خود، روحانیت را تصور نمیکند یا اگر تصور کند دور از دسترس و غیرممکن تلقی میکند.
نفس حضور روحانی در یک منطقه به معنی امکان انتخاب این راه برای دیگران است. درست نظیر حضور نونهالان حافظ قرآن در جامعه ما که برداشت نادرست غیرعملی بودن حفظ قرآن را باطل کردند. (5)
5. تصریح به آرمانها:
کسی که این لباس را میپوشد با قدرت و صلابت از راهی که انتخاب کرده دفاع میکند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام میکند این صراحت و شجاعت درنهایت موجب رسمیت و اعتلای آن اعتقاد خواهد شد.
زنان مسلمان در اروپا برای حجاب خود که نماد آرمان و فرهنگ و اعتقاد آنها است مبارزه میکنند و فرهنگ و آرمانهای مذهبی خود را به نمایش میگذارند لباس هر انسان پرچم کشور وجود او است، پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده و با آن اعلام میکند که از کدام فرهنگ تبعیت میکند.
همچنانکه هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خویش ابراز میکند هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزشها و بینشها معتقد و دلبسته باشد لباس متناسب با ارزشها و بینشهای خود را به تن میکند. (6)
لباس روحانیت لباس حضور اجتماعی است، لباس پیوند فکری و عملی با یک ایده است، لباس اعلام وفاداری نسبت به یک مکتب است. این لباس، لباس حمایت از یک آرمان بلند و تیز با جریان باطل است و روحانی با لباس خود سرباز آماده پا در رکاب یا دستکم سیاهی لشکر آیین جعفری و رونقی برای اندیشه تشیع به شمار میرود.
داشتن این لباس برای واجدان شروط بدون شک موجب تقویت جبهه حق و نگرانی و عصبانیت دشمنان اسلام است و به همین دلیل مانند همه اعمالی که به غیظ کفار میانجامد، عبادت به شمار میرود؛ ولایطئون موطئا یغیظ الکفار و لاینالون من عدو نیلا الاکتب لهم به عمل صالح.
پیامبر اکرم (ص) بر این نکته تأکید میورزیدند که دشمن در مواجهه اول با جبهه مسلمین باید مرعوب قدرت و هیبت و کثرت آنها شود، به همین دلیل پیرمردان ریش سپید را به رنگ زدن محاسنشان امر فرمودند تا دشمن به ضعف آنها پی نبرد و به حمله و هجوم طمع نکند.
آیا شایسته است ما درجایی که این همه نیروی آماده به خدمت در اختیار داریم نیروی دین و اقتدار خود را ننمایانیم تا در معرض تعرض دشمن قرار گیریم. مخالفت دشمنان با این لباس و سایر نمادهای منسوب به دین که در قالب مقاله و توهین و تهدید و طنز و کاریکاتور و... ابراز میشود در همین نکته نهفته است. (7)
تاریخچه لباس روحانیت
لباس معمول مردم در ایران قبل از اسلام تا قرنهای اخیر بالاپوش و پیراهنهای بلند (قبا) بوده که تا زانو یا پایینتر را میپوشانده است. آنها برای پوشش سر از سرپوشهایی به شکل کلاه، عمامه یا دستار استفاده میکردهاند.
لباس عربهای قبل از اسلام نیز عمامه و پیراهن بلند و ردا بوده است. پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) از این لباسها در موقعیتهای گوناگون استفاده میکردهاند، مالک بن انس روایت کرده که حبرة مهمترین جامه مورد علاقه پیامبر (ص) بود که در مراسم رسمی، از ملاقات با نمایندگان قبایل مختلف آن را میپوشیدند. (8)، پیامبر اکرم (ص) در بیشتر موقعیتها عمامه بر سر میگذاشتند ازاینرو ایشان را صاحب العامة کنیه داده بودند.
حتی برخی عمامه بستن پیامبر را از نشانههای بعثت و رسالتش دانستهاند که انبیای پیشین بدان خبر داده بودند. (9) درباره عمامه پیامبر نیز نوشتهاند که گاهی آن حضرت زیر عمامه خود شب کلاه میگذاشتند و گاهی عمامه را بدون شب کلاه میبستند. پیامبر عمامههای متعددی داشتند اما عمامه اصلی آن حضرت، سیاه و از برد یمانی بوده و حضرت این عمامه را هنگام خطبه خواندن برای مردم و در برخی از فتوحات مهم هم چون فتح مکه بر سر داشتهاند.
رسول گرامی اسلام این عمامه را – که ظاهراً نامش حرقانیه بوده- بعدها به حضرت علی بخشیدند و حضرت آن را در نبرد صفین بر سر بستند. در روایات آمده است که پیامبر اکرم در روز غدیر عمامهای سیاه را به عنوان تاجگذاری بر سر حضرت علی (ع) گذاشت (10) ازاینرو، ائمه اطهار (ع) و سادات به عنوان یادبود آن روز فرخنده، عمامه سیاه را به عنوان سرپوش برگزیدند.
شخصیتهای اسلامی نیز در طول تاریخ از عمامه و ردا استفاده میکردند تا اینکه به تدریج عمامه و ردا در نزد خلفا از وضع سادهاش بیرون رفت و حالت تزیین به خود گرفت. با برقراری ارتباط سران کشورهای اسلامی با کشورهای اروپایی، به تدریج عمامه و ردا کنار گذاشته و به جای آن از کلاههای مخصوصی استفاده شد. در وضع فعلی نیز مردم غالباً سر برهنه هستند.
لباس روحانیان، قضات و شعرا نیز در دورههای مختلف تاریخ معمولاً مجموعهای از عمامه و قبا و ردا با تفاوتهایی بوده است. (11) هماکنون نیز دانشآموختگان علوم دینی پس از چند سال تحصیل در حوزه با یک دوره فقه و معارف اسلامی، غالباً در پوشش ویژه و متفاوت از سایر مردم به لباس روحانیت در میآیند. (12)
لباس و شواهد نقلی
از مجموعه شواهد روایی میتوان استفاده کرد که این لباس علاوه بر بهرههای اجتماعی از ارزش و قداست ذاتی نیز برخوردار است. کسانی که در خواب یا بیداری به محضر امام عصر (عج) و دیگر ائمه (ع) مشرف شدهاند آن بزرگان را با عمامه و در کسوت روحانی دیدهاند.
از پیامبر اکرم (ص) نیز در توصیف عمامه احادیثی نقل شده که بیانگر اهمیت آن است؛ «العمائم و قار المومن و عز للعرب فاذا وضعت العرب عمائمها وضعت عزها؛ عمامه مایه وقار مؤمن و عزت عرب است پس هرگاه عرب عمامهها را به کناری نهاد عزتش را از دست داده است.» (13)«لاتزال امتی علی الفطرة ما لبسوا العمائم علی القلانس؛ امت من تا آنگاه که عمامه بر روی عرقچین میپوشد، بر فطرت (و اصالت دینیاش) باقی است». (14) «ان العمائم سیماء الاسلام و هی حاجز بین المسلمین و المشرکین؛ عمامه نشان اسلام و فاصله میان مسلم و شرک است». (15)
رسول خدا (ص) میفرمایند: «الا ان شرالشرّ شرارالعلماء و ان خیر الخیر خیار العلماء؛ بدانید که بدترین بدان، علمای بدند و خوبترین خوبان، علمای خوباند». (16) و همچنین میفرمایند: «رکعتان مع العمامة خیر من اربع رکعات بغیر عمامة؛ دو رکعت نماز با عمامه از چهار رکعت نماز بدون عمامه بهتر است.» (17)
اعتموا تزدادوا حلما؛ عمامه به سر کنید تا بردباریتان زیاد شود. (18) و «العمامة من المروة؛ عمامه از جوانمردی است» (19) از دیگر روایتهای موجود در این زمینه هستند، همچنین پیامبر اکرم (ص) در توصیف فرشتگان مأمور به یاری مسلمین در جنگ حنین میفرماید: «ایدنی ربی یوم حنین بالملائکة معممین؛ خداوند مرا روز جنگ حنین به فرشتگانی دارای عمامه تأیید کرد». (20)
در روایت دیگری نیز بر پوشیدن عبا به ویژه در حال نماز سفارش شده است. سلیمان بن خالد گوید: «سالت اباعبدالله (ع) عن رجل ام قوما فی قمیص لیس علیه رداء فقال: لاینبغی الا ان یکون علیه رداءاو عمامة یرتدی؛ از امام صادق (ع) درباره مردی سؤال کردم که بر گروهی امامت در نماز داشت درحالیکه عبا نپوشیده بود امام فرمودند: سزاوار نیست اینگونه امامت کردن مگر اینکه امام با عبا یا عمامه باشد (21)»./9314/ی۷۰۳/ج
ادامه دارد ....
نگارش: حجت الاسلام حسین رضایی
فهرست منابع و مآخذ:
1. پرسشهای دانشجو سایت تاریخچه روحانیت 8/9/93 www.lebaserohaniat.ir.
2- عالم زاده نوری، لباس روحانیت، چراها و بایدها ص 19.
3- بگو با همین خشمی که دارید بمیرید (آلعمران /119).
4- عالم زاده نوری، لباس روحانیت، چراها و بایدها ص 21.
5- همان ص 22.
6- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل ص 40.
7- توبه /120.
8. تاریخ پوشاک ایرانیان، محمدرضا چیتساز ص 22.
9. ر. ک اکمالالدین، شیخ الصدوق ج 1 ص 159.
10. وسائل الشیعه، محمدبن حسن حر عاملی ج 5 ص 58 روایت 5898 ر. ک اکمال الدین، شیخ الصدوق ج 1 ص 159.
11- تاریخ پوشاک ایرانیان، محمدرضا چیتساز ص 360 -278.
12- تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی عبدالرحیم غنجه، ترجمه نورالله کیایی.
13- وسائل الشیعه محمدبن حسن حر عاملی ج 5 ص 57.
14- کنز العمال، متقی هندی ح 41148 و 41142.
15- مناقب امیرالمؤمنین 2/382.
16. بحارالانوار محمدباقر علامه مجلسی ج 2 ص 110.
17- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 5 ص 57 روایت 5894.
18- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 5 ص 57 روایت 5893.
19- مستدرک الوسائل، میرحسین نوری، ج 3 ص 279.
20- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 5 ص 57 ح 5897.
21- اصول کافی، شیخ کلینی ج 3 باب الصلوة ص 394.
22- 1 بحارالانوار، علامه مجلسی ج 2، ص 56.
23- بیانات رهبری در حوزههای علمیه تهران در مراسم عمامهگذاری گروهی از طلاب 1368/12/22. www.khamenei.ir.
24- بیانات رهبری در حوزههای علمیه تهران در مراسم عمامهگذاری گروهی از طلاب 1368/10/26. www.khamenei.ir.
25- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 2، ص 56.
26- بیانات رهبری در حوزههای علمیه تهران در مراسم عمامهگذاری گروهی از طلاب 1368/10/26. www.khamenei.ir.
27- بیانات رهبری در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی، ۱۳۹۱/۰۷/۱۹، http://farsi.khamenei.ir/.
28- حماسه حسینی استاد مطهری ج 2 ص 289.
29- همان ص 289.
30- چهل حدیث حضرت امام خمینی ص 379-378.
31- خلاصهای از سخنان آیت جوادی آملی درباره موضوع آسیبشناسی روحانیت www.javadiamoli.ir.
32- جوان مسلمان و دنیای متجدد، حسین نصر، ترجمه مرتضی اسعدی، ص 163.
33- نهجالبلاغه امام علی (ع) نامه 45 خطاب به عثمان بن حنیف.
34- سایت نقد بر لباس روحانیت وبسایت ابراهیم منهاج دشتی 9/9/93 menhajdashti.ir.
35- قرآن کریم.
36- حماسه حسینی استاد مطهری، انتشارات صدرا، جلد 2.
37- چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره)، ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1387.
38- نهجالبلاغه امام علی (ع)، دشتی،1 جلدی، انتشارات دارالهجره، قم.
39- ثقة الاسلام کلینی، کافی 8 جلدی دارالکتاب الاسلامیه تهران، 136.
40- علامه مجلسی، بحارالانوار،110 جلدی موسسه الوفاء بیروت، لبنان،1404.
41- عبدالرحیم غنیمه، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمه نورالله کسایی، تهران، ناشر یزدان.
42- جوان مسلمان و دنیای متجدد، حسین نصر، ناشر فیروزه، ترجمه مرتضی اسعدی، 1382.
43- کنزالعمال، متقی هندی، بیروت، موسسه الرساله، 1409 ق.
44- مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، انتشارات موسسه آل بیت، 1319.